همسر داری استاد
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ
یادم هست یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روزی با یکی از دوستانم به تهران برگشتم.نزدیک های صحر بود که به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم دیدم همه ی بچه ها خواب هستند، ولی آقا بیدار است.چای حاضر کرده بودند میوه و شیرینی چیده بودند و منتظر من بودند.دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت:همه ی روحانیون اینقدر خوب هستند! بعد از سلام و علیک وقتی آقا دیدند بچه ها هنوز خوابند با تاثر به من گفتند: می ترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید.( راوی همسر علامه شهید مرتضی مطهری-ره-)
(منبع: سرگذشت های ویژه از زندگی استاد شهید مطهری، به روایت جمعی از فضلا و یاران، ج2
،ص108و109)
۹۳/۰۲/۲۵