ارزش فاطمه زهرا(سلاماللَّهعلیها) به عبودیت و بندگى خدا
ارزش فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) به عبودیت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) نبود، او صدیقهى کبرى نبود. صدّیق یعنى چه؟ صدّیق کسى است که آنچه را مىاندیشد و مىگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ مىشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم اللَّه علیهم من النبیین و الصدیقین»(۱) «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبرى است؛ یعنى برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمىکرد، صدّیقهى کبرى نمىشد. اساس، بندگى خداست. نه فقط فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمهى فضائل همهى معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) قطرههایى هستند از دریاى وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»(۲) اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را مىشناسد. مگر در زیارت حضرت زهرا عرض نمىکنیم: «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک»؟(۳) در علم خداى متعال معلوم است که عمل من و شما چیست. ما در مقابل گناه و هوس و پول و نام نیک قرار مىگیریم؛ آیا بهخاطر بهدست آوردن اینها حاضریم از شرف و ایمان و تکلیفِ خود و امر و نهى الهى دربارهى خود صرفنظر کنیم یا نه؟ این اختیار ماست. چه راهى را انتخاب خواهیم کرد؟ وقتى گفتن سخنى براى انسان ضرر مادى دارد، وقتى حرکتى هوسهاى گناهآلود انسان را برآورده مىکند، ما سر دو راهى قرار مىگیریم. کدام راه را انتخاب خواهیم کرد؟ راه هوس و گناه و پول را، یا راه پاکدامنى و تقوا و بندگى خدا را؛ یکى از این دو را انتخاب خواهیم کرد. انتخاب و اختیارِ ماست، اما خداى متعال مىداند که ما چه راهى را اختیار خواهیم کرد؛ این در علم الهى هست. اگر شما انسانى هستید که این قدرت در شما وجود دارد که در مقابل کوهى از ارزشهاى مادى و برآورندهى هوسها محکم بایستید و تکان نخورید، خداوند براى شما شایستگىهایى در نظر مىگیرد. «و مریم ابنة عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا»(۴) خداى متعال بیهوده به مریم اینقدر لطف نمىکند. این، کلام قرآن است. او با همهى وجود پاکدامنى خود را حفظ کرد، لذا شایستهى این شد که مادر عیسى شود. حضرت یوسف در عین جمال و جوانى و برخوردارى از عزت مادى در خانهى عزیز مصر، روى هوس خود پا گذاشت؛ لذا شایستهى مقام والایى شد که خدا به او داد؛ یعنى پیغمبرى. خدا این را مىداند که این بنده چنین جوهرى دارد و اینچنین ارادهى خود را صرف راه او خواهد کرد؛ لذا براى او مسؤولیتهاى بزرگ و سنگین دیگرى - که هر کدام باز به نوبهى خود اجرهاى بزرگى دارد - در نظر مىگیرد. «امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة»(۵) خداى متعال مىداند که فاطمهى زهرا در دوران زندگى چگونه انتخاب و اختیار خواهد کرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبودیت خدا معیار است. این شد براى ما خط روشن.۱۳۸۴/۰۵/۰۵
بیانات در دیدار جمعی از مداحان